صداسازی را میتوان به بدن سازی در ورزش تشبیه کرد؛ یعنی به نوعی انجام نرمشهای مربوط به حنجره و این که بتوان حنجره خود را پرورش داد.
صداسازی یعنی افزایش قابلیتهای حنجره و به فعل در آوردن قوههای نهفته در آن.
نتیجه اين فعل براي گوينده اين است که وقتی در جایی آغاز به خوانش مي کند ،تاکيد سرجای خودش هست ، وسعت صدایش را میشناسد و بي مورد داد و بیداد نمیکند.
گوينده موفق به خوبی درک میکند که وقتی از دوره بلوغش گذشت و صدایش تثبیت شد؛ دیگر وسعت صدای او قابل افزایش نیست.
حال ،یکی از مشکلات اکثر گويندگان این است که صداسازی نکردهاند در حالي که بحث شناخت صدا و صداسازی نياز به آموزش دارد.تمرینهاي آن هم سخت نیست.اما مسئله مهم، بحث شناخت صداست.
هر گوينده فیزیک مخصوص به خود دارد و از لحاظ جسمی، میمیک چهره، بافت حنجره، فضای دهان و اندازه سر با ديگران متفاوت است.
اگر شخصي از ديگري تقليد کند تمسخرآمیز و مضحک میشود. تقلید یعنی اینکه کپی برداري دقيق. مثل فرم صدا دهی و اجرای مو به موی جملهبندی و تغيير لحن در گفتار. اما زمانی میرسد که نوع لحن ، طرز بيان و تلفیق جملات با موسیقی کلام از آن شماست؛ این دیگر تقلید نیست.
البته هیچ کس نمیتواند صد در صد خودش باشد. در هر کار هنری ما وامدار گذشتگان هستیم و نمیتوانیم از آنها جدا شویم. با این وجود هر کس باید پيگير استقلال صدایش باشد.
امروزه برای گویندگان اجرا پشت اجرا ،حضور پي در پي در دالان استوديو ها و نگاه صنفي به اين هنر فرصت بازخورد و تحليل را از گوينده گرفته!
پس بيراه نيست که بگوييم پانزده سال طول مي کشد تا گوينده اي بزرگ و توانمند شود!
منبع خبر